شازده کوچولو...
شهریار کوچولو برای آنکه یادش بماند تکرار کرد: – نهاد و گوهر را چشم سر نمی بیند.
– ارزش گل تو به قدر عمری است که به پاش صرف کرده ای.
شهریار کوچولو برای آنکه یادش بماند تکرار کرد: – ... به قدر عمری است که به پاش صرف کرده ام.روباه گفت:
–ادم ها این حقیقت را فراموش کرده اند اما تو نباید فراموش کنی.تو تا زنده ای نسبت به آنی که اهلی کرده ای مسئولی.تو مسئول گلتی...
شهریار کوچولو برای انکه یادش بماند تکرار کرد: – من مسئول گلمم.
این نوشته یه تیکه از داستان شازده کوچولو بود.امیدوارم خوشتون اومده باشــــــــه...♥ ♥ ♥ ♥ ♥

