رمز

راستی رمز اون 4 تا عکسو برداشتما....

رمزش بود 1389....

اما حالا دیگه رمز نداره....با خیال راحت میتونین برین ببینین...

راستی عکسهای سریال روزگار شاهزاده رو گذاشته بودم....


برین ببینین....


راستی نظز یادتون نره....

عکس های فیلم .....(سری1)

بازم عکس گذاشتم ولی مثل اون دو تای دیگه تکراری نیست...عکس های همون فیلمه با تفاوت با بقیه ی عکس ها و با شباهت اینکه این پست هم رمز داره.....


البتـــــــــــــــــــه به زودی رمز همشو بر میدارم....به امید روزی که بردارم!!!

ادامه نوشته

عکس های فیلم .....(سری2 )

دوباره عکسهای همون فیلمو گذاشتم.ولی تکراری نیست!!!سری اِ دومشه...ببینین و حالشو ببرین ...


البته بازم رمز داره ها!!!


ادامه نوشته

عکس های فیلم .....(سری3 )

سلام.من تصمیم گرفتم که یه عالمه عکس از عشق گلم بذارم که تقریباً میشه گفت عاشقشم....عکسهای اونو میتونین توی ادامه ی مطلب مشاهده کنین....


البته رمز داره ها!!!


ادامه نوشته

عکس های فیلم .....(سری4 )

دوباره عکس....

ادامه ی مطلب...

بازم رمز داره....

و...

سری اِ چهارمه عکس هاست.....


ادامه نوشته

کاش هنوز همه را 10 تا دوست میداشتیم....

یه مطلب دارم با عنوان کاش هنوز هم همه را 10 تا دوست می داشتیم .اگه می خواین ببینین توی ادامه ی مطلب برین...

ادامه نوشته

عاشقانه های وبلاگ

تو را گم می كنم هر روز  و پیدا می كنم هرشـب 

                     بدیـن سان خوابـها را با تو زیبا می كنم هـر شـب 

 تبـی این كـاه را چون كوه ســـــــنگین می كنـد 

                      چه آتـشـها كه در این كوه بر پـا می كنم هرشـب

  تماشایی ست پیچ و تـاب آتش،..ها خوشا بر مـن 

                     كه پــیچ و تاب آتش را تــــماشا می كنم هر شـب

  مرا یك شب تحمل كـن كه تا بـاور كنی ای دوسـت

                      چگونه بـا جنون خود مــدارا می كنـــــم هر شـب  

  چنان دستــم تهی گردیده از گـــرمای دسـت تــو

                     كه این یخ كرده را از بیكسی"ها"می كنم هر شب

   تــــــــمام سـایه ها را می كشـم بر روزن مهتــاب

                     حضورم را ز چشم شهر حاشا می كنم هرشـب

  دلـم فریـاد می خواهـد ، ولی در انزوای خویـش 

                      چه  بی آزار ، با دیــوار نجــوا می كنـم هر شـب

  كجـا دنبال مفهومی برای عشــــق می گردی ؟؟

                         كه من این واژه را تا صـبح معنا می كنم هرشـب

و عشق

و عشق...

تنها عشق...

تو را به گرمی یک سیب می کند مانوس...

و عشق...

تنها عشق...

مرا به وسعت اندوه زندگی ها برد...

اثری از

سهراب سپهری

وای بچه ها من واقعاً متاسفم که حدود یه هفته پست نذاشتم....

آخه میدونین؟! ما رفته بودیم مسافرت و برادرم هم لپ تاپش نیاورد فقط دختر داییم لپ تاپ داشت که با اونم نمیشد بیام تو اینترنت...اصلاً اونجا توی ویلایی که ما توش بودیم اصلاً خط تلفن نداشت.....

در هر حال من معذرت میخوام....باشــــــــــــه؟!؟!

LOVE

... اسم خودتون را با 
حروف انگليسی بنويسيد        بهاربيست       www.bahar20.sub.irاسم خودتون را با 
حروف انگليسی بنويسيد        بهاربيست       www.bahar20.sub.irاسم خودتون را با حروف انگليسی بنويسيد        بهاربيست       
www.bahar20.sub.ir اسم خودتون را با 
حروف انگليسی بنويسيد        بهاربيست       www.bahar20.sub.ir

یه عالمـــــه...

سلام.من الان یه عالمه شعر و متن عاشقانه دارم که میتونین اونا رو توی ادامه ی مطلب ببینین...

البته باید بگم که افراد مشهور و یا میشه گفت افراد شاعر اونا رو سروده اند...و شاید هم زیاد عاشقانه نباشه...

نظر فراموش نشه ها؟؟؟حتماً نظر بدهید...ممنونم...


...... I LOVE YOUUUUU HONEY ......

ادامه نوشته

انتظار

انتظار 
قلبی در این سو در گوشه ای تنهای تنهاست و به انتظار تو است ...
 
به عشق تو این روزهای سرد و نفسگیر را می گذراند و به امید دیداری دوباره با تو
 
لحظه های پر از دلتنگی و تنهایی را پشت سر می گذارد...
 
قلبی در این سو دیوانه تو است و بدجور دلتنگ آن قلب مهربان تو است ....
 
لحظه ای به یاد این قلب عاشق من هم باش که در انتظار تو هنوز تنهای تنها
 
 نشسته است و از غم دوری ات چشمهایش بارانی است ...
 
به عشق تو طلوع غم ها و غروب لحظه های بی حوصله را پشت سر میگذارم
 
 تا روزی فرا رسد که تو را ببینم و در آغوش خویش بفشارم.
 
این قلبی که در این سو منتظر تو هست را بیش از این در انتظار نگذار
 
 بیا تا سکوت تلخ و غمگین قلبم شکسته شود ....
 
در این گوشه از این دنیا ، یک دل تنها ، بی پناه ، سر به راه ، به انتظار تو
 
 نشسته است و شبها به یادت به ستاره ها خیره می شود و تا سحرگاه
 
در غم دوری ات چشمهای بهانه گیرش را آرام میکند ...
 
در این گوشه از این خانه ، بی بهانه ، بهانه تو را می گیرد !
 
و ای کاش که تو در کنارم بودی و آرزوی این قلب بی طافتم را برآورده می کردی!
 
به خدا دوستت دارم ، تنها تو را و قلب مهربانت را !
 
این قلب بی طاقت ، عاشق ، ولی تنهای مرا بیش از  این در انتظار خودت نگذار !
 
اینک که تو معنای واقعی عشق را برایم معنا کردی ، و درد عشق را در قلبم گذاشتی
 
و بعد از آن دردی بالاتر از عشق که همان درد دوری و انتظار است را در قلبم جا دادی
 
دوایی را برای این دردها به این قلب عاشقم برسان!
 
دوای دردم تویی ، محبت و عشق تو و حضورت در کنارم است ..
 
دوای دردم همان چشمهای زیبای توست که لحظه ای ، تنها لحظه ای به آن خیره
 
شوم !
 
قلبی در این گوشه از این دنیا ، بی پناه ، در این خانه ، بی بهانه ، چشم انتظار توست !
 
بیش این آن را در انتظار خودت نگذار ! به خدا بدجور دلش هوایت را کرده است !
 
به انتظار تو ، این لحظات سرد دور از تو بودن را می گذرانم تا همان روز رویایی فرا رسد!
 
همان روزی که تو را در آغوشم می فشارم و آرام آرام می شوم !

روز ولنتاین

حدودای 1700 سال پیش در روم (اونوقت ها شما هنوز به دنیا نیومده

بودین!) حاکمی بنام کلودیوس بوده که فکر میکرده سربازای مجرد از

متاهل ها قویتر هستن. واسه همینم ازدواج رو ممنوع میکنه تا

سربازاش نتوننن ازدواج کنن و بقول خودش قوی بمونن. هر کسی هم

که سرپیچی میکرده کشته میشده. این وسط یک کشیش به نام

ولنتاین، برای سربازای رومی خطبه عقد میخونده ! حالا اینکه اون زمانا

خطبه هم بوده یا همینجوری الکی پلکی بوده من نمیدونم والا، خلاصه

حاکم از این جریان خبردار می‌شه و دستور می‌ده که ولنتاین روبندازن

زندان.ولنتاین

 

والنتاین در زندان عاشق دختر زندانبان می‌شه.

اینجاس که میگن خر بیار و باقالی بارکن! خلاصه

نامه نگاری و sms بازی و اینا شروع میشه و هر بار که ولنتاین برای

دخترک نامه ای مینوشته زیرش مینوشته ?از طرف ولنتاین تو?. این که

زیر همه کارت های روز ولنتاین می بینید که نوشتن ?From your

Valentine? از همونجا اومده. خوب کجا بودیم ؟ آهان. بالاخره این جناب

ولنتابن چند روز بعدش بخاطر قانون شکنی اعدام میشه و چون جرمش

هم رسوندن دختر و پسرای عاشق به همدیگه بوده از اون به عنوان

شهید راه عشق یاد میکنند و از اون زمان ولنتاین رو بعنوان نماد یک

عاشق تمام عیار مطرح کردن و روزشو روز عشق گذاشتن. همین دیگه !

عاشقتم


می خواهم عمرم را
با دست های مهربان تو اندازه بگیرم
برگرد!
باور کن
تقصیر من نبود
من فقط می خواستم
یک دل سیر برای تنهایی هایت گریه کنم
نمی دانستم گریه را دوست نداری
حالا هم هروقت بیایی
عزیز لحظه های تنهایی منی
اگر بیایی
من دلتنگی هایم را بهانه می کنم
تو هم دوری کسانی که دور نیستند
در راهند
رفته اند برای تاریکی هایت
یک اسمان خورشید بیاورند
یادت باشد
من اینجا
کنار همین رویاهای زودگذر
به انتظار امدن تو
خط های سفید جاده را می شمارم ...

دوست دارم...


دوست دارم...
چشمه را دوست دام
چون به مانند دیدگانت سرشار از پاکی و زایندگی هستی.
کوه را دوست دارم
چون به مانند گام هایت استوار و پایدار است.
صبح را دوست دارم
چون به مانند دستهایت لبریز از سادگی و سخاوت است.
دریا را دوست دارم
چون به ماننددرونت آکنده از عظمت و بخشندگی است.
آسمان را دوست دارم
چون به مانند قلبت مظهر خوبی ها و پاکی هاست.
خزان را دوست دارم
چون به مانند چهره ات نشانه ی امید و شادمانی است.

بگذار عاشق بمانم...

بگذار عاشق بمانم... 

این لحظات زیبای عاشقی را از من نگیر!

بگذار عاشق بمانم ، این قلب عاشق را از من نگیر!

دستهای گرمت را از من جدا نکن ...

بگذار دوستت داشته باشم مرا در به در این دنیای بی محبت نکن!

می خواهم از عشق تو بمیرم ...

بگذار بمیرم مرا پشیمان از این عاشق شدن نکن!

خیلی دوستت دارم ، این کلام مقدس را باور کن ...

از ته دل دوستت دارم ، این دل عاشقم را تنهایی در این گرداب زندگی رها نکن!

می خواهم در کنار تو باشم و با عشق تو زندگی کنم..

دل من عاشق تو هست ، مرا دلتنگ لحظه دیدار نکن!

دلم میخواهد تنها برای من باشی و قلبت تنها برای من بتپد ...

قلب من برای تو ، این قلب بی طاقتم را زیر پاهایت له نکن...

این لحظات زیبای عاشقی را از من نگیر

بگذار در عشق تو بسوزم ، آب سرد بر روی آتش عشقم نریز!

مرا تنها نگذار و در سیلاب ناامیدی رها نکن....

به خدا خیلی دوستت دارم ، مرا پشیمان از این عاشق شدن نکن!

تا ابد با من بمان و مرا دوست داشته باش ، مثل آن سنگدلان با ما بی وفایی نکن!

لیلای این مجنون خسته و دلشکسته باش ، این احساسات عاشقانه ام را پاره پاره نکن!

YYYYYYYYYYYY

             (¯`·..·´¯)I.LoVe.yOu(¯`·..·´¯)

ضد حال یعنی این!!

دخترجواني از مکزيک براي يک مأموريت اداري چندماهه به آرژانتين منتقل شد.

پس از دوماه، نامه اي از نامزد مکزيکي خود دريافت مي کند به اين مضمون:

لوراي عزيز، متأسفانه ديگر نمي توانم به اين رابطه از راه دور ادامه بدهم و بايد بگويم که دراين مدت ده بار به توخيانت کرده ام !!! ومي دانم که نه تو و نه من شايسته اين وضع نيستيم. من را ببخش و عکسي که به تو داده بودم برايم پس بفرست
باعشق : روبرت

دخترجوان رنجيـده خاطرازرفتارمرد، ازهمه همکاران ودوستانش مي خواهدکه عکسي ازنامزد، برادر، پسرعمو، پسردايي ... خودشان به اوقرض بدهند وهمه آن عکس ها راکه کلی بودند باعکس روبرت، نامزد بي وفايش، دريک پاکت گذاشته وهمراه با يادداشتي برايش پست مي کند، به اين مضمون:

روبرت عزيز، مراببخش، اما هر چه فکر کردم قيافه تو را به ياد نياوردم، لطفاً عکس خودت راازميان عکسهاي توي پاکت جداکن وبقيه رابه من برگردان...

تفاوت عشق و دوست داشتن


 عشق يک جوشش کور است و پيوندي از سر نابينايي،
دوست داشتن پيوندي خودآگاه واز روي بصيرت روشن و زلال .

عشق بيشتر از غريزه آب مي خورد وهرچه از غريزه سر زند بي ارزش است،
دوست داشتن از روح طلوع مي کند وتا هرجا که روح ارتفاع دارد همگام با آن اوج ميگيرد .


دوست داشتن ،دراوج،از سر حد عقل فراتر ميرودو فهميدن و انديشيدن را از زمين ميکند
و باخود به قله ي بلند اشراق ميبرد
.

عشق با شناسنامه بي ارتباط نيست،و گذر فصل ها و عبور سال ها بر آن اثر ميگذارد


دوست داشتن در وراي سن و زمان و مزاج زندگي ميکند.

عشق طوفاني ومتلاطم است، دوست داشتن آرام و استوار و پروقار وسرشاراز نجابت.
عشق جنون است و جنون چيزي جز خرابي و پريشاني "فهميدن و انديشيدن


 


عشق زيبايي هاي دلخواه را در معشوق مي آفريند،
دوست داشتن زيبايي هاي دلخواه را
در دوست مي بيند و مي يابد
.

عشق يک فريب بزرگ و قوي است ، دوست داشتن يک
صداقت راستين
و صميمي، بي انتها و مطلق
.

عشق در دريا غرق شدن است،
دوست
داشتن در دريا شنا کردن.

عشق بينايي را ميگيرد،
دوست داشتن بينايي
ميدهد.

عشق خشن است و شديد و ناپايدار،
دوست داشتن لطيف است و نرم و
پايدار.

عشق همواره با شک آلوده است...

عشق از دیدگاه افراد مختلف(طنز)

ـ عشق از ديد حاج آقا :استغفر الله باز از اين حرفهاي بي ناموسي زدي

 (جمله ي عاشقانه : خداوند همه ي جوانان را به راه راست هدايت كند )

 ـ عشق از ديد يك رياضيدان : عشق يعني دوست داشتن بدون فرمول
(جمله ي عاشقانه :  آه عزيزم به اندازه ي سطح زير منحني دوست دارم)

 ـ عشق از ديد بقال سر كوچه : والا دوره ي ما عشق..
. نبود ننمون رفت و اين سكينه خانوم رو واسمون گرفت
 (جمله ي عاشقانه : سكينه شام چي داريم ...)

 ـ عشق از ديد اصغر كاردي (در زندان) : مرامتو عشقه ، عشقي
 ( جمله ي عاشقانه : چاقو خوردتيم لوتي)

ـ عشق از ديد يك دختر دانش آموز كمي بي غم : آه عزيزم كاش الان پيشم بودي، بغلم ميكردي ، سرمو ميزاشتي رو شونه هات ( جمله ي عاشقانه : دوست دارم عزيزم )

 ـ عشق از ديد مادر بزرگم : اين حرفهاي بد رو نزن ، راستي اين دختر اقدس خانوم خيلي
دختر خانوم و با كمالاتيه ، تازه تحصيل كرده هم هست  (جمله ي عاشقانه : بريم خواستگاری)
ـ عشق از ديد ... (خودتون ميفهميد از ديد كي ) : عزيزم تو كه عاشقمي پس چرا هزينه ي عمل كردن دماغمو نميدي ... ، واسه ناهار بريم سورنتو، سالي با دوستش هم قراره بياد ، دوست سالي واسش يه ماتيز خريده ( به قول بعضي ها دوو منگل) تو حتي حاضر نيستي واسه من كه اين همه دوست دارم حتي يه پرايد بخري
(جمله ي عاشقانه : عزيزم گوشي سوني ميخوام و ... راستي
دوست هم دارم)


ـ عشق از ديد كسي كه باراوله كه
عاشق ميشه :عزيزم باور كن حتي يك لحضه بدون تو نميتونم زندگي كنم، تو واسم همه  دنيایی  ( جمله ي عاشقانه : فدات شم عزيزم خيلي خيلي دوست دارم )


 ـ عشق از ديد كسي كه بار اولش نيست : عزيزم خيلي دوست دارم ، باور كن به خاطر تو شبها با پاي برهنه ميخوابم
( جمله ي عاشقانه : آه عزيزم ديرم شده بايد برم )


ـ عشق از ديد يك راننده : "راديات عشق من از برايت جوش آمده" ،" باور نداري بر آمپرم بنگر"
 ( جمله ي عاشقانه:
عزيزم دوست دارم... بو بو بوغ )


 ـ عشق از ديد بعضي ها : آه خدا يعني ميشه بياد خواستگاريم ...
(جمله ي عاشقانه : يا شابدالعظيم 1000 تومن نذرت ميكنم بياد خواستگاريم )

 ـ عشق از ديد ارازل و اوباش : عشق .. سيخي چند ، برو بچه
سوسول دلت خوشه ، خونه خالي نداري ...
( جمله ي عاشقانه : بوبوغ ... خانوم بيا بالا خوش ميگذره )

 ـ عشق از ديد كسي كه در عشق شكست خورده : عشق يعني كشك
( جمله ي عاشقانه : برو كشكتو بساب )

ساحل دل

  ساحل دل

لاک پشت ها وقتی عاشق میشن تحمل درد عاشقی واسشون راحت تره . چون عشقشون آروم آروم  ترکشون میکنه ... !                                                                

رو ساحل سرخ دلت اسم کسی رو حکن نکن                                                                    

                                                به اینکه من دوست دارم حتی یه ذره شک نکن

بزار بهت گفته باشم که ماجرای ما و عشق                                                                    

                                               تقصیر چشمای تو بود ‌‌‌، وگرنه ما کجا و عشق ؟ 

سرم تو لاک خودم و دلم یه جو هوس نداشت                                                                  

                                                بس که یه عمر آزگار کاری به کار کس نداشت

تا اینکه پیدا شدی و گفتی ازاین چشمای خیس                                                                

                                                       تو دفتر ترانه هات یه قطره بارون بنویس

عشقمو دست کم نگیر درسته مجنون نمیشم                                                                    

                                                    وقتی که گریه می کنی حریف بارون نمیشم

رو ساحل سرخ دلت اسم کسی رو حک نکن                                                                 

                                              به اینکه من دوست دارم حتی یه ذره شک نکن

هنوز یه قطره اشکتو  به صد تا دریا نمی دم                                                                 

                                                     یه لحظه با تو بودنو  به عمر دنیا نمی دم

همین روزا بخاطرت به سیم آخر می زنم                                                                      

                                                   قصه عاشقیمونو تو شهرمون جار می زنم

کلاس عاشقی


 کلاس عاشقی                                                                       

به سوگ عظیمی نشسته ام که نتوانستم عشق را درک کنم

سوگی برای تو    برای نبود تو

و امروز به کلاس عاشقی رفته ام تا شاید

بتوانم عشق را تعریف کنم و

عاشق شوم

عاشق تو و عشقم را به تو هدیه دهم به تویی که تا به حال

به خاطر ندانستن عشق رنجاندم

                    دوستت دارم

این درس اول کتاب عاشقی بود که استاد عاشق به من آموخت. . .

کلاس عاشقی


 کلاس عاشقی                                                                       

به سوگ عظیمی نشسته ام که نتوانستم عشق را درک کنم

سوگی برای تو    برای نبود تو

و امروز به کلاس عاشقی رفته ام تا شاید

بتوانم عشق را تعریف کنم و

عاشق شوم

عاشق تو و عشقم را به تو هدیه دهم به تویی که تا به حال

به خاطر ندانستن عشق رنجاندم

                    دوستت دارم

این درس اول کتاب عاشقی بود که استاد عاشق به من آموخت. . .

دوستای گلم...

سلام:من الان می خوام دوستای خیلی گلم رو معرفی کنم:

بهنوش جونم ، بیتا جونم ، نگین جونم ، مینو جونم ، سودی

جونم ، نسیم جونم و نیلوفر جونم .تموم شد ...اینها از بهترین دوستای من هستن....


به ترتیب رنگ های رنگین کمونه ها!!!!

عشق چیست؟

عشق يعني مستي و ديوانگي 

 


         عشق يعني با جهان بيگانگي                   عشق يعني شب نخفتن تا سحر

                            عشق


يعني سجده ها با چشم تر

                                      عشق


يعني سر به دار آويختن

                                                 عشق


يعني اشک حسرت ريختن

                                                           عشق


يعني در جهان رسوا شدن

                                                            عشق


يعني مست و بي پروا شدن

                                                       عشق


يعني سوختن يا ساختن

                                                 عشق


يعني زندگي را باختن

                                        عشق


يعني انتظار و انتظار

                                 عشق


يعني هرچه بيني عکس يار

                        عشق


يعني ديده بر در دوختن

              عشق


    عشق يعني لحظه هاي التهاب


يعني در فراقش سوختن

    عشق


يعني لحظه هاي ناب ناب

             عشق


يعني سوز ني ، آه شبان

                        عشق

zwani.com myspace graphic comments

                                 عشق


يعني شاعري دل سوخته


                                           عشق


يعني آتشي افروخته


                                                    عشق


يعني با گلي گفتن سخن


                                                              عشق


يعني خون لاله بر چمن


                                                                      عشق


يعني شعله بر خرمن زدن


                                                                       عشق


يعني رسم دل بر هم زدن


                                                             عشق


يعني يک تيمّم، يک نماز


                                                    عشق


                                           عشق يعني با پرستو پر زدن


يعني عالمي راز و نياز


                                  عشق


يعني آب بر آذر زدن


                          عشق


يعني چو*احسان پا به راه


                عشق


يعني همچو يوسف قعر چاه


        عشق


يعني بيستون کندن به دست


   عشق


يعني زاهد اما بُـت پرست


   عشق


يعني همچو من شيدا شدن


       عشق


يعني قطره و دريا شدن


                                     عشق


يعني يک شقايق غرق خون


                                                             عشق


يعني درد و محنت در درون


                                          عشق


يعني يک تبلور يک سرود


    عشق


يعني يک سلام و يک درود


                                                                        يعني معني رنگين کمان

این قلب منـــــــــــه...

این قلب منه که دورش اتیش گرفته!!!

چون عاشق شده بودم ، هستم و خواهم بود....

http://pichak.net/themes/14/02/image/pichak.net.jpg

من باور دارم...

من باور دارم که دعوا و جرّ و بحث دو نفر با هم به معنى این که آن‌ها هم دیگر را دوست ندارند نیست. و دعوا نکردن دو نفر با هم نیز به معنى این که آن‌ها هم دیگر را دوست دارند نمى‌باشد.

من باور دارم که هر چقدر دوستمان خوب و صمیمى باشد هر از گاهى باعث ناراحتى ما خواهد شد و ما باید بدین خاطر او را ببخشیم.

من باور دارم که ما مى‌توانیم در یک لحظه کارى کنیم که براى تمام عمر قلب ما را به درد آورد.

من باور دارم که همیشه باید کسانى که صمیمانه دوستشان دارم را با کلمات و عبارات زیبا و دوستانه ترک گویم زیرا ممکن است آخرین بارى باشد که آن‌ها را مى‌بینم.

من باور دارم که ما مسوول کارهایى هستیم که انجام مى‌دهیم، صرف نظر از این که چه احساسى داشته باشیم.

من باور دارم که اگر من نگرش و طرز فکرم را کنترل نکنم، او مرا تحت کنترل خود درخواهد آورد.

من باور دارم که قهرمان کسى است که کارى که باید انجام گیرد را در زمانى که باید انجام گیرد، انجام مى‌دهد، صرف نظر از پیامدهاى آن.

من باور دارم که گاهى کسانى که انتظار داریم در مواقع پریشانى و درماندگى به ما ضربه بزنند، به کمک ما مى‌آیند و ما را نجات مى‌دهند.
من باور دارم که گاهى هنگامى که عصبانى هستم حق دارم که عصبانى باشم امّا این به من این حق را نمى‌دهد که ظالم و بیرحم باشم.

من باور دارم
که بلوغ بیشتر به انواع تجربیاتى که داشته‌ایم و آن چه از آن‌ها آموخته‌ایم بستگى دارد تا به این که چند بار جشن تولد گرفته‌ایم.


من باور دارم که همیشه کافى نیست که توسط دیگران بخشیده شویم، گاهى باید یاد بگیریم که خودمان هم خودمان را ببخشیم.

من باور دارم که صرف نظر از این که چقدر دلمان شکسته باشد دنیا به خاطر غم و غصه ما از حرکت باز نخواهد ایستاد.

من باور دارم که نباید خیلى براى کشف یک راز کند و کاو کنم، زیرا ممکن است براى همیشه زندگى مرا تغییر دهد.

من باور دارم که دو نفر ممکن است دقیقا به یک چیز نگاه کنند و دو چیز کاملا متفاوت را ببینند.

من باور دارم که زندگى ما ممکن است ظرف تنها چند ساعت توسط کسانى که حتى آن‌ها را نمى‌شناسیم تغییر یابد.

من باور دارم که همه با باورهایشان زندگی می کنند و نقطه اتصال من با تو باورهای مشترکمان است.






 
   ***      شادترین انسان لزوما کسى نیست که بهترین چیزها را دارد .    ***

نا امید نمی شوم...

سالها پيش مرد فروشنده اي كه از شهر بيرون رفته بود ، پس از بازگشت متوجه شد كه در غياب او خانه و فروشگاه اش آتش گرفته و سوخته و بدين ترتيب تمام دارايي خود را از دست داده بود ، اما او چه كرد. لبخند زد و چشمانش را به سوي آسمان گرفت و گفت: خدايا ! مي خواهي كه اكنون چه كنم ؟ روز بعد لوحي را بر ويرانه هاي خانه و فروشگاهش آويخت كه روي آن نوشته بود:

فروشگاهم سوخت !

خانه ام سوخت!

كالاهايم سوخت!

اما ايمانم نسوخته است!

فردا شروع به كار خواهم كرد!

دوزخ

يكي بود يكي نبود مردي بود كه زندگي اش را با عشق و محبت پشت سر گذاشته بود .وقتي مرد همه مي گفتند به بهشت رفته است .آدم مهرباني مثل او حتما به بهشت مي رفت.

در آن زمان بهشت هنوز به مرحله ي كيفيت فرا گير نرسيده بود.استقبال از او با تشريفات مناسب انجام نشد.دختري كه بايد او را راه مي داد نگاه سريعي به ليست انداخت و وقتي نام او را نيافت او را به دوزخ فرستاد.

در دوزخ هيچ كس از آدم دعوت نامه يا كارت شناسايي نمي خواهد هر كس به آنجا برسد مي تواند وارد شود .مرد وارد شد و آنجا ماند.

چند روز بعد ابليس با خشم به دروازه بهشت رفت و يقه ي پطرس قديس را گرفت:

اين كار شما تروريسم خالص است!

پطرس كه نمي دانست ماجرا از چه قرار است پرسيد چه شده؟ابليس كه از خشم قرمز شده بود گفت:آن مرد را به دوزخ فرستاده ايد و آمده و كار و زندگي ما را به هم زده.

از وقتي كه رسيده نشسته و به حرفهاي ديگران گوش مي دهد...در چشم هايشان نگاه مي كند...به درد و دلشان مي رسد.حالا همه دارند در دوزخ با هم گفت و گو مي كنند...هم را در آغوش مي كشند و مي بوسند.دوزخ جاي اين كارها نيست!! لطفا اين مرد را پس بگيريد!!

وقتي رامش قصه اش را تمام كرد با مهرباني به من نگريست و گفت:

« با چنان عشقي زندگي كن كه حتي اگر بنا به تصادف به دوزخ افتادي... خود شيطان تو را به بهشت باز گرداند »

پائولو کوئلیو

آموخته ام...

سلام.لطفاً یه کمی بیشتر نظر بذارین...


خلاصه می خواستم بگم که یه متن دارم با عنوان آموخته ام....برای خوندن این مطلب باید به ادامه ی مطلب برید...

ادامه نوشته

تست

سلام.من یه چندتا تست دارم که میتونین اونا رو در زیر مشاهده کنید.(البته فقط اسم هاشونو!)

1.امضا شناسی        2.خود شناسی          3.تست عشق

برای گرفتن این تست ها از خودتون به ادامه ی مطلب بروید...

ادامه نوشته